روز 28/3 رفتیم با مامانبزرگ و دایی میلادت سونو گرافی از بس این دکتر مارو ترسونده بود که شما رشدت کمه از استرس داشتم میمردم نشستیم تا نوبتمون شد رفتیم تو دکتر تا دستگاهو گذاشت گفت همه چیز خوبو عالیه یه دخمل عسلیههههههههههه وزنت 2400 بود تو اواخر 35 هفتگی ضربان قلبت 146 همه چیزت خوب بود دخمل گلم امیدوارم صحیحو سالم بیای بغل مامانی که دیگه صبرمون سر اومده این اخریا که انگار نمیگذره هر روز از بابای میپرسم امروز چندمه هر روز تو تقویم علامت میزنم یعنی میرسه روزیکه تو تو بغلم باشی و من خیالم راحت شده باشه؟با هم خوش بگذرونیم دوتایی؟ مامان جون فقط سعی کن بمونی و سر وقت بیای چون دوست دارم دخملم تیر به دنیا بیاد و هم اینکه وزن بگیری پس حسابی بخور تا تپلی بشی مامانییییییییییی بوسسسسسس
نظرات شما عزیزان:
|
About![]()
سلام عچقم این وبلاگو مامانی با کمک بابا برات طراحی کرده و خاطراتتو از وقتی که نبودی تا وقتی که اومدی و بزرگ میشی برات مینویسیم تا وقتی بزرگ شدی خودت بتونی همه خاطراتتو بخونی گلم دوست داریم
Archivesآذر 1393خرداد 1393 فروردين 1393 دی 1392 آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 دی 1390 آذر 1390 آبان 1390 مهر 1390 فروردين 1390 AuthorsLinks
عنوان لینک
حمل ماینر از چین به ایران
|